باران

تو که جان میدهی بر دانه در خاک

غبار از چهر گلها می کنی پاک

غم دلهای ما را شستشو کن

برای ما سعادت آرزو کن

آخرین برگ سفرنامه باران این است

که زمین چرکین است

دکتر شفیعی کدکنی