غنچه ای از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید و به او گفت سلام

و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود

دست بیرحمی آمد نزدیك

گل سراسیمه ز وحشت لرزید

لیك آن خار در آن دست جهید

و گل از مرگ رهید

صبح فرا كه رسید

خار با شبنم از خواب پرید

گل صمیمانه به او گفت : سلام

آنان كه زندگی را بستری از گل سرخ می دانند همیشه از خارهای آن شكایت می كنند غافل از اینكه هر خار پله ای است برای در آغوش كشیدن گل سرخ

باد می دود /
بهار می دود /
رود بی قرار می دود / ابر می دود / درخت می دود

880122-2.jpg

کوه استوار می دود / هرچه ساده هرچه سخت می دود
کرم خاکی از میان خاک / بی صدا می دود
پیچکی شکسته با عصا / می دود
سنگریزه ای بدون دست و پا / می دود
می دود ولی چرا ؟ می دود ولی به مقصد کجا ؟
غنچه های نوجوان / درخت های پیر
آسمان سرفراز و خاک سربه زیر
روزهای زود و سالهای دیر
هرچه بود و هرچه می شود / هرچه رفت و هرچه می رود
می دود به سمت پس کجاست ؟ کو ؟
می دود به پای جستجو
می دود به های و می دود به هو
می دود فقط به سوی او

افسانه حقوق بشر

 

جنگل ثمر نداشت ، تبر اختراع شد
شيطان خبر نداشت،بشر اختراع شد !
«هابيل» ها مزاحم« قابيل» مي شدند
افسانه ء « حقوق بشر» اختراع شد !
مـردم خيال فخر فروشي نداشتند
شيـئي شبـيه سكهء زر اختراع شد
فكر جنايت از سر آدم نمي گذشت
تا اينكه تيغ وتير وسپر اختراع شد
با خواهش جماعـت علاف اهل دل
چيزي به نام شعر و هنر اختراع شد !
اينگونه شدكه مخترع ازخير ما گذشت
اينگونه شدكه حضرت«شر» اختراع شد !
دنيابه كام بود و … حقيقت؟! مورخان !
ما را خبر كنيد؛ اگر اختراع شد !!