شاعر بلند شد هوس شعر ناب كرد
يك مصرع از تبسم گل انتخاب كرد
شعری سرود شاعر عاشق برای گل
با ذكر عشق، سجده به بوی گلاب كرد
شاعر سپس كنار دل لاله‌ها نشست
مشك دو چشم را زغمش پر ز آب كرد
وقتی شنيد «هل من...» خورشيد عشق را
خط زد به شب، دلشده پا در ركاب رفت
بيرون زد از خودش رفت تا كجا؟!
سمت نگاه آبی دريا شتاب كرد
او رفت و رفت تا به جنون خودش رسيد
مجنون شد و به لاله‌های عاشق خطاب كرد
«هرگز نميرد آن‌كه دلش زنده شد به عشق»
ليلا كجاست؟ شاعر ما انتخاب كرد»