آنجا رفت که عرب نی اندخت.

عرب

- کاربرد:

1- مقام و موقعیتی را که از دست داده، هرگز به دست نخواهد آورد.

2- او رفت و دیگر برنمی‏گردد، یا او را به جایی برده‏اند که راه بازگشتی ندارد.

 

- آنجا که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد؟

پشه

- توضیح:

عقاب پرنده مقاوم نیز پروازی است و ساعت‏ها می‏تواند پرواز کند.

- کاربرد:

جایی که آدم‏های با قدرت و شایسته از انجام کاری ناتوان باشند، از آدم‏های ضعیف، ترسو و ناتوان کاری برنمی‏آید.

- مشابه:

- کار هر بز نیست، خرمن کوفتن  گاو نر می‏خواهد و مرد کهن

- معنای لغت:

پر ریختن: از دست دادن قدرت پرواز.

 

- آنجا که مرا خوش است، ری پندارم

- توضیح:

«ری» از شهرهایی بوده که در قدیم، به آبادی و خوش‏آب و هوایی مشهور بوده است.

- کاربرد:

در بعضی جاها و در کنار بعضی افراد، انسان احساس آرامش و راحتی می‏کند و با این که برای بار اول است که در آن موقعیت قرار می‏گیرد، ولی حس آشنایی و راحتی در آن محیط، موجب آرامش و خوشحالی می‏شود. در چنین مواقعی، از این ضرب‏المثل استفاده می‏شود.

- مشابه:

- کجا خوش است؟ آنجا که دل خوش است.

- آنجا که یوسف است، که گوید ز پیرهن.