میلاد نور
بسیار بجویند و گنه کار نیابند

بسیار بجویند و گنه کار نیابند

غنچه ای از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد
خار خندید و به او گفت سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ نگفت
ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود
دست بیرحمی آمد نزدیك
گل سراسیمه ز وحشت لرزید
لیك آن خار در آن دست جهید
و گل از مرگ رهید
صبح فرا كه رسید
خار با شبنم از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت : سلام
آنان كه زندگی را بستری از گل سرخ می دانند همیشه از خارهای آن شكایت می كنند غافل از اینكه هر خار پله ای است برای در آغوش كشیدن گل سرخ

کوه استوار می دود / هرچه ساده هرچه سخت می دود
کرم خاکی از میان خاک / بی صدا می دود
پیچکی شکسته با عصا / می دود
سنگریزه ای بدون دست و پا / می دود
می دود ولی چرا ؟ می دود ولی به مقصد کجا ؟
غنچه های نوجوان / درخت های پیر
آسمان سرفراز و خاک سربه زیر
روزهای زود و سالهای دیر
هرچه بود و هرچه می شود / هرچه رفت و هرچه می رود
می دود به سمت پس کجاست ؟ کو ؟
می دود به پای جستجو
می دود به های و می دود به هو
می دود فقط به سوی او