خانه تکانی

ایرانیان باستان چند روز به نوروز مانده خانه تکانی می کردند و به این سبب که معتقد بودند فروهرهای مردگان در روزهای اول فروردین به خانه و کاشانه آنها سرازیر می شوند و از خانه و هفت سین و خوردنیهای آنها دیدن می کنند و مقداری هم می خورند . اگرخانه و کاشانه تمیز و پاک و آراسته باشد فروهران شاد می شوند و به زندگان آن خانه دعا می کنند و می گویند اجاقت همیشه روشن باد و با دل خوش و خیال راحت به مکان خود باز می گردند و اگر خانه ناتمیز و ناپاک باشد و هفت سین نداشته باشد آنها عصبانی می شوند و اهل خانه را نفرین می کنند و با حالت بد به مکان اولیه خود می روند و تا سال بعد ناراحت هستند . از لحاظ بهداشت نیز کاری معقول است چون حداقل سالی یکبار تمام اثاث خانه برچیده شده شستشو می شود و نظافت کلی خانه انجام می گیرد .

چهارشنبه سوری

در ایران باستان شب چهارشنبه سوری در بالای قصر سلطنتی یا کاخهای بزرگ شهر خرمنی از آتش روشن می کردند و دیگران نیز بنا به پیروی از آنان بالای بام خود آتش روشن می نمودند . سوری به معنی سرخی – سرخ رنگ مانند گل و شراب و سور به معنی عیش و سرور و شادمانی است . و نیز به معنی بارو شهر و بام بلند و دیوار دور شهر است و آتش را به آن جهت روشن می کردند که معتقد بودند تمام بدیها و سیاهی ها را در آتش افکنده و می سوزاندند و از روی آتش می پریدند و می گفتند سرخی تو از من زردی من از تو . منظور از سرخی کردار نیک و منظور از زردی کردار زشت و ناپسند است . در زمان هخامنشیان خرمنی از آتش را به سه کوپه تقسیم می کردند و با همان روش از روی سه آتش بنام:آسمان ، آذر و آبان که نام سه فرشته مقرب خدا هستند می پریدند . پس از آن آتش به هفت قسمت تقسیم شد و بنام هفت امشاسپند ( فرشته مقرب ) از روی آنها می پریدند . ( ایرانیان قفقاز هنوز در شب چهارشنبه سوری ، هفت توده آتش می افروزند و از روی آن می پرند ) . پس از افروختن بته ها و هیمه ها خاکستر آنرا جمع می کردند و از خانه بیرون می بردند و کنار دیوار می ریختند . آجیل مشگل گشا که از هفت نوع میوه خشک تهیه شده در شب چهارشنبه سوری ضروری بود که هر خانواده باید آنرا تهیه می کرد و بنام هفت امشاسپند در سفره چهارشنبه سوری می گذاشت . از این آجیل مشگل گشا همه خانواده برای شگون و تندرستی می خوردند . سپس در کوزه کهنه سال مقداری آب ریخته از بالای بام به زمین می انداختند ، زیرا می گفتند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و از آب آن کوزه کهنه که به معنی روشنایی بود در خانه آنها پاشیده می شد . در زمان ساسانیان بجای آب ، سکه هایی در کوزه می انداختند و آنرا از پشت بام به زمین می زدند ، بمنزله اینکه روزی و پول فراوان برای آنها نازل شود .
دکتر ذبیح الله صفا در مورد نوروز و چهارشنبه سوری می گوید : " جشن نوروز که آن را جشن فروردین یا بهار جشن می گویند از روی اورمزد در فروردین ماه شروع می شود . بنا به باور زرتشتیان ماه فروردین و جشن فروردین مربوط به فروهرهای در گذشتگان پاک و پارسا است که در اول سال به زمین فرود می آیند و از این لحاظ است که مردم برای خشنودی ارواح نیاکان ، جهت این جشن تشریفات زیاد قایل شده اند . " ناگفته نماند که نوروز دو قسمت بود ، پنج روز اولی را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه می نامیدند . در پنج روز اول فروردین ، جشن نوروز صورت عمومی داشت و همه ملت ایران و پارسی نژادان از شادکامی و خرمی ملی برخوردار می شدند ، روز ششم فروردین که روز تولّد و برگزیده شدن زرتشت پیامبر ایرانی است ، صورت خاص بخود می گرفت و دربار پادشاه به روی همه مردم باز بود و هدایا پیشکش می شد . نوروز خاصه را ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم نوروز بزرگ نامیده و در برهان قاطع جشن بزرگ و در شرح بیست باب نوروز ملک یاد شده باین شرح : " چون نوروز بزرگ می رسید زندانیان را آزاد می کردند و بزهکاران را عفو می نمودند و از آن پس ، به عیش و نوش می پرداختند . " در صفحه نود و شش ترجمه فارسی جلد اول پشت ها آمده : " بنا به عقیده زرتشتیان در روز ششم فروردین که خرداد روز نام دارد حضرت زرتشت به دنیا آمده و در همین روز به پیامبری برگزیده شده است . " بنابر آنچه جاحظ در کتاب المحاسن و الاضداد می نویسد : در زمان جمشید و بنا به گفته آثار الباقیه بیرونی بعد از جمشید و بگفته ذبیح الله صفا در زمان ساسانیان ماه فروردین به شش قسمت تقسیم می شد که پنج روز اولی را به پادشاه و اشراف و پنج روز دومی را برای بخشش اموال و دریافت هدایای نوروز ، سومی را به خدمتگزاران خویش ، چهارمی را به خواص خود و پنجمی را به لشگریان و ششمی را به رعایا اختصاص می داد . جشن نوروز در زمان پادشاهان هخامنشی شکوه و اهمیت زیادی داشت ، پادشاهان در این روز جلوس می کردند و بارعام می دادند . بارعام را عمارتی ویژه بود ، پادشاه در ایوان این عمارت می نشست و قراولان ویژه در اطراف او ردیف می ایستادند و مراسم نوروز در کمال جلال و شکوه اجراء می شد . در این روز معمولاً از ولایات و ایالات مختلفه کشور هدایایی بوسیله نمایندگان مخصوص بدربار فرستاده می شد و این نمایندگان را به نوبت خدمت پادشاه می بردند . این جشن پر افتخار باستانی در زمان اشکانیان نیز دارای همان عزّت و احترام بود و در زمان ساسانیان بر فرّ و شکوه آن افزوده شد . یکی از خصایص درباری پادشاهان ساسانی این است که در هریک از روزهای جشن آوازها و آهنگهایی معمول بود که به همان روز اختصاص داشت ، چنانکه در روزهای نوروز آهنگهای نوروز بزرگ و نوروز کیقباد و نوروز خُردک و ساز نوروز و باد نوروز و اقسام این آهنگها در حضور پادشاه نواخته می شد .چهارشنبه سوري نام واپسين چهارشنبه‌ي تقويم خورشيدي ايراني است، كه شب آن با رسوم و آيين‌هايي ويژه، خصوصاً پرش از روي آتش مشخص مي‌شود. نام‌هاي محلي گوناگون اين روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبيل)، گوله گوله چارشمبه (گيلان)، كوله چووارشمبه (كردستان)، چووارشمبه كولي (قروه، نزديك سنندج)، و چارشمبه سرخي (اصفهان). برخي دانشمندان واژه‌ي «سوري» را با «سور»(ميهماني، جشن)ارتباط داده و آن را به معناي «وابسته به سور، جشن‌آميز» گرفته‌اند.

 

فروردین

 

فروردین نام نخستین ماه و فصل بها ر و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.در اوستا و پارسی باستان فرورتینام,در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است.بنا به عقیده پیشینیان,ده روز پیش از اغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته,برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر میبرند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان,هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب,به دنیای دیگر می روند.

هفت سین

هفت سين به معناي هفت قلم شيئي است كه نام آن‌ها با حرف «س» (سين) آغاز مي‌شود، يكي از اجزاي اصلي آيين‌هاي سال نو است كه بيشينه‌ي ايرانيان آن را برگزار مي‌كنند. اين اقلام سنتاً در سفره‌ي هفت سين چيده و به نمايش گذاشته مي‌شوند. اين سفره‌اي است كه هر خانواده‌اي بر روي زمين (يا بر روي ميز) در اتاقي كه معمولاً به ميهمانان گرامي اختصاص داده شده مي‌گسترد و اين اقلام بر روي آن قرار داده مي‌شود: در بالاي سفره (در دورترين فاصله از در) آينه‌اي گذاشته مي‌شود، كه در دو طرف آن شمع‌دان‌هايي داراي شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پايين آن نسخه‌اي از قرآن (از شاهنامه يا ديوان حافظ نيز استفاده مي‌شود)، تُنگي كه معمولاً حاوي يك ماهي لايي (بسياري از خانواده‌ها يك كوزه آب باران را كه قبلاً جمع آوري شده و/ يا كاسه آبي كه حاوي برگ سبز انار، نارنج، يا شمشاد است نيز مي‌افزايند)، ظرف‌هاي حاوي شير، گلاب، عسل، شكر، و (1، 3، 5 يا 7 عدد) تخم مرغ رنگ‌آميزي شده گذاشته مي‌شود. مركز سفره عموماً با گل‌داني از انواع گل‌ها، معمولاً سنبل و شاخه‌هاي بيدمشك فروگرفته مي‌شود. كنار آن، سبزه و دست‌كم شش قلم ديگر كه با حرف سين آغاز مي‌شوند (تشريح شده در زير)، ظرفي حاوي ميوه (سنتاً سيب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شيرين)، ماست و پنير تازه، شيريني‌هاي گوناگون، آجيل (مخلوط خشك و بو داده شده‌ي تخم‌هاي نخودچي، خربزه، گندم برشته، برنجك، و فندق و گردو، كه همگي با كشمش آميخته ‌شده‌اند) قرار داده مي‌شود.

سیزده به در

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده  مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.

 

سبزه گره زدن

افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهاي ايران و عراق که زرتشت را از خود مي دانند روز سيزدهم فروردين را جزو جشن نوروز به حساب مي آورند.

 

روزی که داستان مهربانی به ثمر نشستن غنچه های نو شکفته را به انتظار می نشینند و یک صبحگاه، گل های زیبا عطر دل انگیزشان را در باغ می پراکنند، نقش یک تبسم، خوشنودی را بر سیمای باغبان ترسیم می کند.